عاشق خدمت یا عاشق قدرت ...
زمان زیادی تا انتخابات 7 اسفند 94 نمونده. گروه های سیاسی سخت مشغول تهیه کردن لیستای انتخاباتیشون هستن تا بازنده این رقابت نباشن.
اتفاقی که امسال حسابی سر و صدا به پا کرده، همین قضیه تائید صلاحیتی هست که از طرف شورای نگهبان اعمال شده. نکته جالب قضیه اینجاست که حجم انتقادها از شورای نگهبان به قدری زیاده که حتی خیلی از اپوزیسیون های داخلی و خارجی هم انتظار همچین تخریبی رو نداشتن.
همین چند شب پیش یادِ حوادث سال 88 افتادم. داشتم به این فکر میکردم که آقای موسوی که برای خدمت به مردم و نظام به صحنه اومده بود (طبق گفته خودشون در مناظره)، چرا دست به آشوب خیابانی زدند و راه قانونی رو طی نکردن؟ مگه میشه کسی که هدفش خدمت به مردم و نظام باشه، اگه رای نیاره (به هر دلیلی) دست به آشوب خیابانی بزنه؟
به نظرم قضیه امسالم همینه ...
به نظرم، الان حجم زیادی از تخریب ها و انتقاداتی که به شورای نگهبان صورت میگیره، کاملا با هدف مشخصی صورت میگیره. به نظر میرسه، هدف این انتقادها و فشارها خدمت نیست ...
تصور میکنم، دلیل اینکه یه عده از عدم احراز صلاحیتشون (یا رد صلاحیتشون) سخت عصبانی میشن و شروع میکنن به تخریب شورای نگهبان، این هستش که اینا سودای خدمت به مردم در سر ندارن! اینا هدفشون چیز دیگه ایه، برای همین نمیتونن رد صلاحیتشون رو قبول کنن...
در غیر این صورت، مگه میشه یه عده هدفشون خدمت به مردم و نظام باشه، اما بعد از رد صلاحیتشون (یا رای نیاوردنشون) دست به آشوب خیابانی و تخریب بزنن؟
حالا سوالم اینه:
بالاخره اینا عاشق خدمتن یا عاشق قدرت ؟
اگه مایل بودین، وبلاگم رو دنبال کنید
فکر نمیکنید دنیای سیاست یکمی زیادی کثیفه؟